حکمت هنر اسلامی و معماری
مفهوم معماری و تعریف آن کلمه معماری در قرآن از ریشه غمر به مفهوم آباد کردن فضا و محیط زیست انسان هاست.کلمه معمار نیز صیغه مبالغه آن به مفهوم بسیار آباد کننده است. در یک مقایسه اجمالی بین کلمه فارسی معمار یعنی مهراز به مفهوم بزرگ بنایان و کلمه لاتین آن آرشیتکت به مفهوم رئیس سازنده ها ملاحظه میشود.
در مفهوم قرآنی به هدف غائی و نهایی معماری که همان آباد کردن محیط زیست انسانها است اشاره دارد و در زبان فارسی و لاتین به علت فاعلی آن اشاره می نماید. به همین دلیل در فرهنگ غربی به شخص معمار و تاریخچه زندگی او اهمیت خاص داده اند و در فرهنگ اسلامی ایرانی به هویت آثار معماری اهداف و نتایج انسانی آن ارج نهاده اند و معماران حتی از ذکر نام خود در آثارشان پرهیز داشته اند.
با توجه به مجموع مباحث قبلی می توان رشته معماری را از منظر اسلامی در تعریف کلی ذیل به صورت نسبی، جامع ومانع تبیین نمود: «بازآفرینی حکیمانه و عادلانه» فضای زیست انسانها با عناصر طبیعی و مصنوعی متناسب با نیازهای مادی و زمینه ساز نیازهای روحی و کمال مقدر آنها»
در متن ذیل به تشریح عناصر اصلی این تعریف می پردازیم بازآفرینی یعنی انسان از طریق حواس ظاهری و پنجگانه خود صورتهای مادی موجود را ادراک و در یکی از حواس باطنی خود یعنی حافظه ضبط مینماید. سپس از طریق سایر حواس باطنی یعنی قوای مشترکه متصرفه و خیال و ،وهم ماده و صورت های جدیدی را ابتدا در عالم ذهن و سپس در عالم طبیعت خلق مینماید؛ بنابراین انسانها از نیستی چیزی را خلق نمیکنند بلکه ابتدا حافظه خود را از عناصر مادی و معنوی پر میسازند و سپس در آنها تصرف نموده و بازآفرینی مینمایند.
هر متخصصی از جمله معماران متعهد هستند که قبل از هر عملی معرفتهای لازم را در حوزه تخصصی خود کسب نموده و نسبت خیر یا شر بودن آن معرفتها را با مخاطبین خود تشخیص دهند. از این مفهوم در حوزه نظر و در قرآن با کلمه حکمت یا ایمان یعنی تشخیص و داوری بین حق و باطل علم و جهل، خیر و شر و زیبا و زشت یاد می کند.
از انجا که اعمال و آثار معماران باید در عالم طبیعت و ماده و صورت های مادی تحقق پذیرد و عالم طبیعت دارای اجزاء و عناصری متکثر ،جزئی، متغیر و نسبی و وابسته به مجموع شرایط زمانی و مکانی هستند. بنابراین معماران باید توانایی اجتهاد تفریحی و حرفه ای داشته و هر جزء مادی و یا صوری از اجزاء و عناصر معماری را در جایگاه مناسب و شایسته خود قرار دهند. از این مفهوم در حوزه عمل و در قرآن کریم با کلمه عدالت یا عمل صالح یعنی قرار دادن هر جزء در محل مناسب خود یاد می نماید؛ یعنی معماران در طراحی های خود باید هر جزء یا عنصر معماری اعم از مادی یا صوری را در جایگاه مناسب و شایسته خود انتخاب، طراحی و اجرا نمایند.
دو نوع مفهوم برای فضا و هندسه وجود دارد. یکی در علوم که در آنها از فضا به صورت مستقل از رابطه آن با انسان بحث می نمایند، نظیر فضا و هندسه در نجوم، زیست شناسی، ریاضیات و غیره. اما مفهوم فضا و هندسه در معماری، مستقیماً درباره تعاملات ادراکی انسان با نوع ایده های فضائی _هندسی در آثار معماری بحث می نماید. فضا و هندسه در علوم تجربی مجرد و خنثی است، اما فضا و هندسه در آثار معماری مبتنی بر تعامل انسان با آن نوع از فضا، مفهوم خاصی را القاء می نمایند. به طور مثال مفهوم مکعب از بعد ریاضی _هندسی یعنی فضائی با شش وجه مساوی و متباین. اما مکعب از بعد تعامل ادراکی انسان با فضا مفهوم دیگری دارد و مفهوم مکعب در تعامل ادراکی با آن یعنی یک شش ضلعی که وجهی از آن را کف می نامیم؛ زیرا این وجه در زیر پای انسان قرار داشته و حامل وزن و نیروی ثقل انسان و محل رفت وآمد انسان است و باید مناسب آنها طراحی و اجرا شود وجهی از آن را سقف یا آسمانه می نامیم زیرا در بالای سر انسان قرار دارد و نظیر آسمان، فضای اندیشه، تخیل، نیازهای لایتناهی و تکاملی انسان است؛ و باید برخلاف زمین که سفت، سنگین، کدر، ناهموار و محدود است، همچون آسمان ماده و صورتی ،سبک ،لطیف، شفاف، فرازمند و لایتناهی داشته باشد و وجهی از آن را روبرو می نامیم، زیرا افق دید انسان و منظر قابل ادراک و تعامل انسان است و با آن برحسب قدرت دید انسانها، مقیاس دوری و نزدیکی را می سنجیم و وجوهی از مکعب را سمت راست و سمت چپ می نامیم، زیرا انسانها آن وجوه را به صورت مبهم ادراک مینمایند و وجهی را پشت سر می نامیم، زیرا انسانها با آن وجه نمیتوانند تعامل دیداری برقرار کنند.
چنانچه ملاحظه می نمایید، فضا و هندسه در علوم تجربی، با مفهوم فضا و هندسه در تعامل ادراکی انسان در آثار معماری بسیار متفاوت است. اما متأسفانه در انحرافی بزرگ، برخی از معماران به بهانه دستاوردهای فضائی و هندسی در علوم تجربی، بدون توجه به نیازهای عملکردی و متنوع مخاطبین خود با رویکردی بت سازانه و ظاهر پرستانه فرمالیستی یک نوع از هندسه های موجود در عالم طبیعت که اغلب هندسه های مواج و سیال و مناسب سیر در آفاق و ابعاد حیوانی انسان است را در کلیه عملکردها و آثار خود طراحی مینمایند. به نظر میرسد این گونه معماران، فرق هندسه مناسب برای چراگاه یا نمایشگاه را با هندسه مناسب برای نیایشگاه تشخیص نمی دهند.
یکی از مهمترین عوامل آبادانی محیط زیست انسانها، تعامل سازنده، هم افزا، هماهنگ و مکمل آثار معماری با طبیعت و عناصر طبیعی است. از منظر اسلامی، طبیعت بخشی از وجود انسان، مادر، گهواره و مزرعه سیر و صیرورت تکاملی انسان است. حفظ، بهره وری و آباد کردن آن مسئولیت و رسالتی انسانی است. از این بعد مبتنی بر فرهنگ اسلامی، آثار معماری نباید طبیعت ستیز، طبیعت گریز و یا غرق طبیعت شوند، بلکه آثار معماری باید در کنار طبیعت و بهره ور از همه مواهب طبیعی و هم آهنگ با قوانین آن برای انسانها فضائی(هم افزا و مکمل) فضاهای طبیعی ایجاد نمایند. اگر ظاهر طبیعت در مجموع مناسب سیر در آفاق و مشترک انسان و حیوانهاست، فضای معماری باید مبتنی بر باطن طبیعت و مفاهیم آن که تفکر برانگیز و تعقل افزاست مناسب سیر در نفس های انسانها و تکامل ،آگاهانه، اختیاری و وجودی آنها باشد.در مجموع می توان نیازهای انسانها را در دو بعد مادی و معنوی خلاصه نمود.
معماران و شهرسازان میتوانند و باید مبتنی بر دستاوردهای علوم تجربی یعنی استانداردها در معماری و سرانه ها در شهرسازی نیازهای مادی انسانها را به صورت نسبی در آثار خود تامین نمایند. اما نیازهای معنوی و تکاملی انسانها مبتنی به اراده آگاهانه و آزادانه آنها محقق میشود، از این بعد، معماران میتوانند بستر مناسب سیر از ظاهر به باطن، از صورت به معنا، از کثرت به وحدت و از زیباییهای ظاهری به زیبایی های معنوی انسانها را در آثار خود زمینه سازی و طراحی نمایند. از آنجا که در هستی شناسی اسلامی، همه هستی برای انسان و انسان برای تکامل خلق شده است.
در صورتی که معماران و طراحان شهری در طراحی های خود برای کالبد بنا، مستقل از نیاز های مخاطبین و عملکردهای ساختمانها اصالت قائل شوند، معماری و طراحی شهری آنها نوعی بت پرستی و معماران و شهرسازان نقش بت سازان را خواهند داشت. در حالیکه معماران و شهرسازان، باید آثار خود را به عنوان وسیله برای تکامل معنوی و روحی انسانها به عنوان هدف مورد توجه اساسی قرار دهند.
Bonyadsite
اشتراک گذاری